English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2581 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
job book U کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
dovetail guide U راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
procedure manual U کتاب راهنمای رویهای
soldier's manual U کتاب راهنمای سرباز
systems manual U کتاب راهنمای سیستم
guidebooks U کتاب راهنمای مسافران
phone book U کتاب راهنمای تلفن
phone books U کتاب راهنمای تلفن
guidebook U کتاب راهنمای مسافران
refernce manual U کتاب راهنمای مرجع
concordance U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
concordances U راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
user's manual U کتاب راهنمای استفاده کننده
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
manual U دستورالعمل راهنمای انجام کار
directive U راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives U راهنمای انجام کار دستورالعمل
commander's manual U ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
column ways U راهنمای ستون
shopwalker U راهنمای مغازه
double vee guide U راهنمای وی دوبل
guide book U راهنمای مسافران
icon U راهنمای انتخاب
buoys U راهنمای شناور در اب
buoyed U راهنمای شناور در اب
buoy U راهنمای شناور در اب
icons U راهنمای انتخاب
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
dock master U راهنمای حوض
card guide U راهنمای کارت
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
ikons U راهنمای انتخاب
push rod U راهنمای سوپاپ
harbor master U راهنمای بندر
wage price guideline U راهنمای مزد
manual U راهنمای کار
telephone book U راهنمای تلفن
telephone books U راهنمای تلفن
pilot U راهنمای ناوبری
piloted U راهنمای ناوبری
pilots U راهنمای ناوبری
training manual U راهنمای اموزشی
buoying U راهنمای شناور در اب
piston guide U راهنمای پیستون
saint bernard U سگ راهنمای کوهستان
floor walker U راهنمای مغازه
radar beacon U راهنمای رادار
run manual U راهنمای اجرا
schedule U فهرست راهنمای قانون
light buoy U راهنمای شناور چراغدار
postal directory U دفتر راهنمای پست
scheduled U فهرست راهنمای قانون
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
schedules U فهرست راهنمای قانون
location diagram U راهنمای اتصال نقشه
file directory U فهرست یا راهنمای فایل
data directory U فهرست راهنمای داده ها
leaders U فشنگ راهنمای پیچی
indexed U نما راهنمای موضوعات
telephone directories U کتابچه راهنمای تلفن
index U نما راهنمای موضوعات
indexes U نما راهنمای موضوعات
telephone directory U کتابچه راهنمای تلفن
cutting guide راهنمای برش [ابزار]
sheave U ریل راهنمای هواپیما
leader U فشنگ راهنمای پیچی
signalled U علامت راهنمای خودرو
signal U علامت راهنمای خودرو
signaled U علامت راهنمای خودرو
piloted U راهنمای ناو راهنمایی کردن
quadrattrix U راهنمای تربیع منحنی هادی
guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمایی
soldier's manual U ائین نامه راهنمای سربازان
basic planning guide U راهنمای اولیه طرح ریزی
finger post U تیرپنجه دار راهنمای جاده
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
watertight closure log U دفتر راهنمای اب بندی ناو
waybill U خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
pilots U راهنمای ناو راهنمایی کردن
pilot U راهنمای ناو راهنمایی کردن
photo index map U نقشه راهنمای عکسهای هوائی
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
turn off guidance U راهنمای تاکسی کردن هواپیما
working plan U نقشه اجرا راهنمای کار
lane marker U راهنمای معبر داخل میدان مین
scenario U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
cookbooks U راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
scenarios U زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
pace car U اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
pathfinders U راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinder U راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
dsm U راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
sailing directions U راهنمای دریایی book pilot : syn
cookbook U راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
Do you have a hotel guide? U آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
blinker U چشم بند اسب چراغ راهنمای اتومبیل
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
computerises U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
pathfinder guidance U هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
head stock U راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
traces U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
computerizing U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerizes U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerize U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerising U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerised U تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
wire pike U راهنمای سیم دستک سیم کشی
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
organum U واسطه فکر راهنمای فکر
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
reader U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton U کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
invisible hand U منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
query U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries U 1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
continues U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue U ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
bokk U کتاب
booked U کتاب
that book U ان کتاب
books U کتاب
book U کتاب
i sold the book for rials 0 U کتاب را
text U کتاب
letter writer U کتاب
texts U کتاب
hexateuch U شش کتاب
studious U کتاب خوان
textbook U کتاب درسی
textbooks U کتاب درسی
psalter U کتاب سرود
Holy Writ U کتاب مقدس
jacket U جلد کتاب
jackets U جلد کتاب
bookmaker U کتاب نویس
bookmakers U کتاب نویس
White Papers U کتاب سفید
pressmark U شماره کتاب
sketchbook U کتاب مسوده
policy book U کتاب روشها
purview of a book U ویعت کتاب
sketchbooks U کتاب مسوده
pseudograph U کتاب جعلی
pseudograph U کتاب دغلی
pseudograph U کتاب قلب
genesis U کتاب پیدایش
White Paper U کتاب سفید
storybook U کتاب داستان
grammar U کتاب دستور
novels U کتاب داستان
novel U کتاب داستان
directories U کتاب راهنما
word book U کتاب لغت
white book U کتاب سفید
manuscript U کتاب خطی
manuscripts U کتاب خطی
bookbinding U صحافی کتاب
bookbinding U کتاب سازی
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1confinement factor
2actus reus
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com